کدام روش داستانگویی برای کودکان بهتر است؟ مستقیم یا غیر مستقیم؟
بحث درباره نوع انتقال پیام در کتابهای کودک، از مسائل مهم در حوزه ادبیات کودک و همچنین آموزش است. در این زمینه دو رویکرد اصلی وجود دارد: آموزش و انتقال پیام به صورت مستقیم یا غیر مستقیم. طرفدران هرکدام از این شیوه ها با مبانی نظری از دیدگاه خود دفاع میکنند.
آموزش مستقیم به کودکان
آموزش مستقیم اغلب برای انتقال مفاهیم واضح و مشخص استفاده میشود. این روش معمولاً شامل بیان صریح پیام یا آموزه است، مانند آموزش مفاهیم اخلاقی یا دینی. این رویکرد میتواند مؤثر باشد اما گاهی باعث خستگی یا بیعلاقگی کودکان میشود، بهویژه زمانی که مفاهیم انتزاعی بهطور مستقیم به آنان ارائه شوند. این نوع آموزش معمولاً در کتابهای درسی دیده میشود و برای مفاهیم پایهای مفید است اما ممکن است جذابیت کمتری داشته باشد.
سه دلیل برای آموزش مستقیم به کودکان
طرفداران مستقیمگویی معتقدند که کودکان در مراحل اولیه رشد شناختی نیاز دارند پیامها به وضوح و بدون ابهام ارائه شوند تا بتوانند مفهوم را بهدرستی درک کنند. استدلالهای این گروه شامل موارد زیر است:
۱. وضوح پیام: کودکان ممکن است توانایی تحلیل و تفسیر پیامهای پیچیده یا غیرمستقیم را نداشته باشند. بیان مستقیم به آنها کمک میکند تا نکات آموزشی یا اخلاقی را بهتر درک کنند.
۲. تناسب با سن: مستقیمگویی به ویژه برای کودکان خردسال که مهارتهای تفکر انتزاعی آنها هنوز به طور کامل شکل نگرفته، موثرتر است.
۳. تربیت اخلاقی و آموزشی: هدف بسیاری از کتابهای کودک آموزش مهارتها یا ارزشهاست، و مستقیمگویی میتواند در این هدفگذاری کارآمد باشد.
انتقال محتوا در گفتار مستقیم زندهتر و دسترسیپذیرتر
در مطالعهای به این پرداخته شده است که چگونه گفتار مستقیم و غیرمستقیم بر حافظه و پردازش محتوای داستان تأثیر میگذارد. نتایج نشان داد اطلاعاتی که در قالب گفتار مستقیم ارائه میشود، اغلب زندهتر و دسترسیپذیرتر از گفتار غیرمستقیم است. این یافته نشان میدهد که گفتار مستقیم توانایی بیشتری در جلب توجه کودکان و حمایت از درگیری شناختی آنها در داستان دارد.
با این حال، این رویکرد ممکن است از نظر برخی خستهکننده یا محدودکننده به نظر برسد، چرا که احتمالاً تخیل و تفکر کودک را کمتر درگیر میکند.
آموزش غیر مستقیم به کودکان
گروه دوم باور دارند که بهتر است پیامها در قالب داستان، تمثیل یا تصاویر بهطور غیرمستقیم منتقل شوند. این تکنیک به کودکان اجازه میدهد با مفاهیم بهصورت طبیعی و در طی تجربیات داستانی آشنا شوند. مربیان و نویسندگان بر این باورند که این روش در جذب مخاطب و انتقال مفاهیم اخلاقی یا دینی مؤثرتر است. برای مثال، استفاده از قصهها بهعنوان ابزاری غیرمستقیم باعث میشود کودکان پیامها را درک کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند، بدون اینکه احساس فشار کنند.
سه دلیل برای آموزش غیر مستقیم به کودکان
۱.تقویت خلاقیت و تخیل: انتقال پیام به شیوه غیرمستقیم به کودکان این فرصت را میدهد تا خودشان مفهوم را کشف کنند و تخیلشان تقویت شود.
۲. اثرگذاری عمیقتر: پیامهایی که کودک به صورت غیرمستقیم در داستان کشف میکند، ممکن است درک عمیقتر و ماندگارتری ایجاد کنند.
۳.تطابق با دنیای واقعی: زندگی واقعی همیشه پیامهای صریح و مستقیم ندارد. با این روش، کودکان میآموزند تا به طور غیرمستقیم ارتباطات و مفاهیم را تفسیر کنند.
در عین حال، این روش نیازمند دقت بیشتری است تا پیام به طور ضمنی و بدون سوءتفاهم منتقل شود و کودک در فهم داستان دچار سردرگمی نشود.
داستان گویی مستقیم یا غیر مستقیم متناسب با سن کودک
۱.کودکان پیشدبستانی (2 تا 5 سال):
داستانگویی مستقیم برای این گروه سنی مؤثرتر است. کودکان خردسال از داستانهای ساده، واضح و دارای تصاویر جذاب بهرهمند میشوند. تکرار، متنهای ریتمیک، و پیامهای صریح اخلاقی به آنها کمک میکند مفهوم داستان را بهتر درک کنند و به خاطر بسپارند.
2. اوایل دبستان (6 تا 8 سال):
در این سن، پیامهای مستقیم همچنان مفید هستند، اما میتوان داستانهایی با مضامین کمی پیچیدهتر و شخصیتهای قابل همذاتپنداری معرفی کرد. این نوع داستانها به تقویت تفکر انتقادی و هوش هیجانی کودکان کمک میکنند، در حالی که پیچیدگی بیش از حد آنها را سردرگم نمیکند.
3. دانشآموزان دبستانی بزرگتر (9 تا 12 سال):
داستانگویی غیرمستقیم بیشتر توصیه میشود، زیرا کودکان در این مرحله توانایی تفکر انتزاعی و استنتاج درسها از متن را دارند. داستانهایی با موضوعات لایهدار، ابهامات اخلاقی، و شخصیتهای پیچیده، برای رشد شناختی و عاطفی آنها مناسبتر هستند.
4. نوجوانان (12 سال به بالا):داستانگویی غیرمستقیم بهترین انتخاب است، زیرا نوجوانان به دنبال داستانهایی هستند که فرصت تفسیر شخصی و تأمل عمیقتری ارائه دهند. این داستانها معمولاً به موضوعات پیچیدهتر میپردازند و نوجوانان را به شکلگیری دیدگاههای خاص خود تشویق میکنند.
در انتخاب بین مستقیمگویی و غیرمستقیمگویی در کتاب کودک باید به عوامل متعددی از جمله گروه سنی کودک، هدف کتاب و زمینه فرهنگی و آموزشی توجه شود. در بسیاری از موارد، ترکیبی از هر دو روش، بسته به نوع پیام و داستان، میتواند موثر باشد.این بینشها نشان میدهد که باید روش داستانگویی را متناسب با سن و آمادگی شناختی کودکان انتخاب کرد تا درگیری ذهنی و یادگیری آنها بهینه شود.
دیدگاهتان را بنویسید