وبلاگ

انسان مضطرب (جدامانده) در برابر طبیعت

انسان مضطرب (جدامانده) در برابر طبیعت

اولیور جفرز از آن دسته نویسندگان مولفی است که جهان آثار داستانی او مختصات خاصی دارد. در مقایسه با بیشتر نویسندگان بی وطن و بی جهان، جفرز فرسنگ ها جلوتر است. اما…

جهان جفرز ویژگی‌ خاصی دارد. جهان جفرز جهان تقابل است. تقابل طبیعت بی کران، سرد، با شکوه و عظیم در برابر پسرک چوب کبریتی تنها. پسرکی که نه دست توانمندی برای ساختن دارد و نه پایی برای برداشتن قدم‌های بزرگ. در تصویرسازی‌ها مدام این تقابل را به ما نشان می‌دهد. با نشان دادن دریای مواج بیکران، آسمان لایتناهی و دشت‌های پهناور. جفرز در تصویرسازی‌های متعدد عظمت طبیعت و حقارت و کوچکی انسان را در برابر آن نشان می‌دهد. انسانی که سطح اتکای ناچیزی روی این جهان بزرگ دارد. شخصیت پسرک بیش از آنکه تنها و غمگین باشد، مضطرب است. اضطرابی عمیق و ریشه دار. از آن دست اضطرابات وجودی که اروین یالوم را سر حال می‌آورد.

 

خیلی ها در نقد جفرز نوشته‌اند در آثار او اثری از خانواده نیست. اما نادیده گرفته شدن خانواده در آثار او ظاهر ماجراست. باطن قصه را باید جای دیگری جستجو کرد. وقتی جفرز تلاش می‌کند از خلوت و طبیعت بی رحم فاصله بگیرد و به جهان اجتماعی انسان‌ها نزدیک شود، کتاب ما اینجا زندگی می‌کنیم را می‌نویسد. در این کتاب جفرز تلاش دارد به خواننده نشان دهد که کجا زندگی می‌کند. درک و دریافت او از اجتماع انسانی همانی است که در کتاب می‌بینید. متکثر و مملو از تنوع و دگرگونی بدون آنکه پیوندی میان این اجزا برقرار باشد. از این جهت است که خانواده هم در آثار او جایگاهی ندارد. جهان اجتماعی از نظر جفرز توده متشکل از براده‌های غیرهمجهت و ناهمگونی است که هر کدام جهت و مسیر خودشان را دارند. پیوستگی و پیوند و ارتباطی در کار نیست.

با این دریافت از اجتماع انسانی به طبیعت پناه می‌برد، خود را در آغوش بیکران طبیعت رها می‌کند هر چند که آنجا هم متحیر و مبهوت می‌ماند و مامنی آرام برای خود نمی یابد.

آدمک چوب کبریتی آدم‌ مضطرب و تنهایی است که از اجتماع بریده و در مقابل طبیعت مقهور و شکست خورده است. به همین دلیل به آدم فضایی و پنگوئن جدامانده از زیستگاهش پناه می‌برد.

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

دیدگاهتان را بنویسید