پرسشگر شدن از کجا آغاز میشود؟
11 آذر 1402 1402-10-04 14:34پرسشگر شدن از کجا آغاز میشود؟
میدانیم که برای رسیدن به پاسخ مناسب درباره سوال هایمان راه حل های متفاوتی وجود دارد مثل کتاب خواندن، شرکت در دوره های مرتبط با موضوع و…
اما آیا تا به حال به این فکر کردیم که شاید برای رسیدن به پاسخ درست به این نیاز داریم که سوال درستی را مطرح کنیم؟
پرسشگری هنری گم شده است که به ما برای رسیدن به پاسخ مناسب کمک میکند در این مقاله میخواهیم به ابتدایی ترین مراحل برای رسیدن به هنر پرسشگری بپردازیم.
تربیت برای دانستن
مطالعات نشان میدهد بین 70 تا 80 درصد مکالمات انسانها را در کودکی، پرسش کردن تشکیل میدهد.
این درصد برای دوران بزرگسالی به 15 تا 25 درصد میرسد، آیا علتش را میدانید؟
از گذشتههای دور، تربیت اغلب به طور سنتی برابر با انباشت مغز دانش آموزان با دانش و اطلاعات بیشتر در نظر گرفته شده است. در این تلقی از تربیت، نسبتی مستقیم میان تربیت یافتگی و دانستن برقرار است. براین اساس، تربیتی موفق تر و کارآمد تر است که اطلاعات، معلومات و پاسخ های بیشتری در اختیار دانش آموزان قرار دهد و فردی را تربیت یافته میدانند که معلومات، اطلاعات و پاسخ های بیشتری در ذهن خود ذخیره کرده باشد.
از نظر هارپاز(2005)، آموزش مدرسهای مرسوم بر چهار تصویر اساسی بنا شده است: یادگیری یعنی گوش دادن، تدریس یعنی گفتن، دانش یعنی یک چیز عینی، و تربیت یافتگی یعنی دانستن محتوای ارزشمند. این تصویرها عمیقا در آگاهی های دانش آموزان، معلمان و تصمیم گیران ریشه دارد و روزانه در ساختار و فعالیتهای مدرسه حفظ میشود.این چهار تصویر، به تصویر بزگتری از آموزش مدرسهای شکل میدهند که اصل محوری آن تقلید است.
اصل تقلید
بر اساس اصل تقلید، یادگیری دانش آموزان آخرین حلقه در یک زنجیره تقلید است: دانشمندان جهان را کپی میکنند، متخصصان برنامه درسی علوم را کپی میکنند، معلمها برنامههای درسی متخصصان را کپی میکنند، و در نهایت دانش آموزان از معلم خود کپی میکنند. کار امروز مدارس دنبال کردن این زنجیره تقلید است.
در این نظاهای تربیتی، معلم اغلب پرسش را به منظور اعمال کنترل بر کلاس به کار میگیرد. این پرسشهای قابل پیش بینی به ندرت با عمل فکورانه و تفکر، مرتبط اند. پرسشهایی از این جنس، انحرافی از پرسش واقعی است که در خارج از مدرسه اتفاق میافتد(هارپاز و لفستین،2000) چنین انگاره ای درباره تربیت نه تنها با مفهموم تربیت تطابقی ندارد، بلکه با اقتظائات و نیازهای دنیای کنونی نیز بیگانه است.
سازمان همکاری اقتصادی و توسعه در گزارشی در سال 2009 با عنوان ایجاد محیطهای تدریس و یادگیری موثر رویکرد غالب آموزش و پرورش رسمی بسیاری از مناطق جهان را رویکرد انتقالی خارج از رده توصیف میکند که بر اساس آن، معلمان دانش از نوع حقایق را از طریق سخنرانی و کتابهای درسی به دانش آموزان انتقال میدهند.
تربیت برای پرسیدن
آنچه در گذشته به طور گسترده در خصوص پرسیدن و پرسشگری گفته شده، بر این متمرکز بوده است که معلمان چگونه میپرسند و دانش آموزان چگونه به آن پاسخ میدهند. چیزی که اغلب در این میان نادیده گرفته میشود، پرسشگری دانش آموزان است. اینکه افزایش مهارتهای پرسشگری دانش آموزان فی نفسه هدف تربیتی ارزشمندی است. در رویکرد تربیتی پرسش محور، تربیت و فرد تربیت شده مفهوم متفاوتی دارند در حالی که مهمترین مولفه تربیت یافتگی از منظر رویکرد تربیتی پاسخ محور، کسب دانش بیشتر است آن هم از نوع حقایق و اطلاعات.
مهمترین مولفه تربیت یافتگی
مهم ترین مولفه تربیت یافتگی از منظر رویکرد تربیتی پرسش محور نیز داشتن ذهن پرسشگر است. هدف این رویکرد، برخلاف رویکرد پاسخ محور، انتقال پاسخهای مشخص و از پیش تعیین شده نیست، بلکه تربیت افرادی است که بتوانند مواجهای پرسشگرانه با جهان داشته باشند.
اگرچه در رویکرد تربیتی پرسش محور میان تربیت یافتگی و بیشتر دانستن ارتباطی هست، این ارتباط انحصاری نیست. هرچند داشتن اطلاعات و معلومات در زمینههای مختلف ضروری است، مهم ترین ملاک تربیت یافتگی نیست. مهم ترین ملاک تربیت یافتگی استقلال فکری دانش آموزان و پرسشهایی است که مطرح میکنند. به طور خلاصه اگر در رویکرد تربیتی پاسخ محور، هدف ( تربیت آدمهایی است که می دانند و حداکثر میفهمند)، در رویکرد تربیتی پرسش محور، هدف نه تنها تربیت آدمهایی است که میدانند و میفهمند، بلکه ( تربیت آدمهایی است که میپرسند).
دسته بندی ها
برچسب ها